"صدا و سیما" میدانست که
استاد محمد رضا شجریان هنرمندی بیبدیل است. و حتماً میدانست که او در بین
اقشار و طبقات مختلف جامعه محبوبیت کمنظیری دارد. و به طور قطع، از
بیماری لاعلاج استاد و احتمال وفاتِ او در هر لحظه نیز بیخبر نبود. و
قاعدتاً میدانست که پس از رحلت او، هر چند به اکراه ناچار است خرده
احترامی به مقام بلندِ او بگذارد و اندک تجلیلی به عمل آورد! و بیشک
میدانست که پس از سالها بایکوتِ نام و تصویر استاد، این خرده احترام و
تجلیلِ پس از مرگ، نزد دوستداران استاد فقید، سخت سبک و زشت و زننده و
فرصتطلبانه میآید و آنها را علیه صدا و سیما برمیانگیزد!
پس با این
همه دانستههای بدیهی، چرا صدا و سیما دقیقاً همین مسیر را رفت؟ و چرا در
زمان حیات استادِ فقید از دامنۀ بایکوتِ سفت و سختاش علیه او قدری نکاست
تا پوشش رسانهای ناچیزِ خبرهای مربوط به وفات وی، این همه رسوا و زشت جلوه
نکند؟
دستگاهی که تا بدین پایه به خشکی و جمود و تعصب دچار شده است که
امکان هیچ پیشگیری و انعطافی حتی برای حفظ منفعت و آبروی خود ندارد، ادعایش
در مورد خنثیسازی تبلیغات صدها شبکۀ حرفهای و غیرحرفهای خارج از کشور
واقعاً که شاهکار است!
احمد زیدآبادی
محمد رضا شجریان با ارسال نامه یی به رئیس سازمان صدا و سیما به ادامه پخش آثارش از این رسانه اعتراض کرد.
این استاد برجسته آواز در نامه خود چنین نوشته است؛ «همان طور که اطلاع دارید صدا و سیما در شرایط فعلی مستمراً اقدام به پخش سرودهای میهنی اینجانب به ویژه سرود «ای ایران ای سرای امید» می کند. جنابعالی مستحضرید این سرود و دیگر سرودهای خوانده شده متعلق به سال های 1357 و 1358 است و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد. اینجانب در سال 1374 نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صدا و سیما نیستم. مجدداً تقاضای خود را تکرار کرده و تاکید می کنم آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعاً کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند.»
این نامه در تاریخ ۸۸/۳/۲۵ نوشته شده و خوشبختانه سند نامه به همراه خیلی اسناد دیگر در اینترنت موجود هست .
نازنین
استاد شجریان خودشون نخواستن دیگه ازشون تو صدا و سیما چیزی پخش بشه. برعکس چیزی که تو جامعه جاافتاده ایشون صدا و سیما رو بعد از اتفاقات سال ۸۸ بایکوت کردن و گفتن حتی راضی نیستن ربناشون پخش بشه . ایشون دلایل خودشون رو داشتن چه درست و چه غلط و ما اصلا به این قسمت کاری نداریم چون هرکسی آزاده هرجور دوست داره عمل کنه و استاد هم از این قاعده مستثنا نبودن ولی اصل قضیه اینه که متوجه بشیم کدوم جریان در کار هست که دوست داره این وقایع رو برعکس نشون بده و بگه صدا و سیما ایشون رو بایکوت کردن . فهمیدنش سخت نیست... این بر میگرده به تحقیق درست و همه جانبه و نه یک طرفه در تمام اتفاقات اطرافمون.
صدای ایشون واقعا کم نظیر بود کاش ....
بانوی گرامی
سخن از پوشش رسانهای اخبار مربوط به استاد و بایکوتِ نام و تصویرشان است نه آثارشان.
در مورد آثارشان نیز دقیقا بر عکس آنچه که شما فرمودین، استاد شجریان "ربنا" را استثناءکرده و اجازه پخشش را داده بودند، به بیانات شان توجه بفرمائید:
«در سال ٧۴ برای آقای لاریجانی که آن موقع رییس صداوسیما بود نامه نوشتم و این نامه را هم به این دلیل نوشتم که همه به من میگفتند چرا جلوی اینها را نمیگیرید زیرا صدا و سیما آهنگهای شما را پخش میکند و کلیپ روی آن میگذارد که ما خودمان یک تصویر و تفسیر در ذهن ما داریم اما صدا و سیما یک چیز دیگری را به ما نشان میدهد و عکسهایی را میگذاشتند که هیچ ربطی به آهنگ نداشت[...] در آن نامه عنوان کردم که ما با خون دل این هنر را به اینجا رساندهایم. این نوارها را با خون دل تهیه کردهایم. شما اجازه پخش اینها را با تغییراتی که در آنها دادهاید، ندارید و از ایشان خواستم که دستور بدهند این نوارها پخش نشود.»
او ربنا را به عنوان یکی از استثنائات این درخواستش مطرح کرد: «در آنجا گفتم فقط اجازه پخش ربنا را دارید. زیرا برای افطار مردم آن را خواندهام [... ] به هر حال من شکایت کردم و حق هم به من داده شد و البته گفتهاند که شجریان خودش نخواسته ربنا پخش شود که این را کاملا تکذیب میکنم. ربنا متعلق به من هم نیست. متعلق به مردم است. جزو زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد. من که صاحب این اثر هستم و در واقع آن را خلق کردم هم میگویم متعلق به مردم است. من ربنا را هرگز از مردم دریغ نکردم. حالا اگر اقتضای سیاست است که صدای من را به هیچ صورتی پخش نکنند، خودشان میدانند ولی دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشتهام پخش کنند.»
طشت رسوایی صدا و سیما مدت های مدیدی ست که از بام افتاده!...
بله، ما هم صدایش را شنیدیم!