نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم، امروز که تهی از خودخواهیها و تصاحبها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست، تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام میکنم. این است نظام عشق: هیچکس نبودن ...
امروز من مرهمی جز عشق که ذات درد است، برای زخمهای زندگی نمی شناسم. چه شگفت است عشق که هم زخم است و هم مرهم...
من به معجزه عشق بر فراز کهکشانها پرواز کرده ام. آیا عجیب نیست که باز در این پرواز خود را تنها یافتم. مگر چیست راز تنهایی؟ ...
در فاصله ی دو نقطه/ ایران درّودی
جالب بود؛ اما یک سؤال: آیا در آن پروازی که همچنان خود را تنها یافت، واقعاً عاشق بود؟ یا دچار توهم عشق؟
آیا عاشق حقیقی، تنهاست یا احساس تنهایی می کند؟ گمان نمی کنم...
تا تعریف عشق حقیقی چه باشد.
تنهایی ،
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
سلام
آرامگاه جاوید من است
و درد وسکوت ،
همنشین تنهایی من!
بر پریشانی یک آرزوی آشفته
چه می دانم چگونه؟
*دکتر شریعتی *
...
از تنهایی اتاق گریختم
عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛
و آن دوست داشتن است...
سلام عزیزم
سلام
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
خوش اومدی
آدرست کمی به هم ریخته ست. البته من پیداش کردم.