خون می چکد از جام ها جای شراب ناب
شمشیرها بیتاب
جان می دهد از تشنگی، ساقی کنار آب
پی نوشت:
می گویند شعر مثل بچه شاعر است. پس طبیعی است که بعضی بچه ها بیشترمورد علاقه واقع شوند! سه گانی فوق از معدود شعرهایم است که خیلی آن را دوست دارم و برای بار دوم در این وبلاگ نشر می دهم.
همۀ کسانی که هدفِ امام حسین را "تشکیل حکومت" و "به دست گرفتن قدرت" تفسیر میکنند، از کنار مسئلۀ"حِلّ بیعت" توسط حسین به راحتی گذشتهاند!
راز بزرگ ماجرای کربلا و عاشورا در همین مسئلۀ برداشتن بیعت از سوی حسین یا اصطلاحاً"حِل بیعت" نهفته است. او بیعتش را از همۀ همراهانش برداشت تا از اطرافش پراکنده شوند. حتی برای اینکه همراهانش از تنها گذاشتن او خجالت نکشند، چراغ را خاموش کرد تا آنان با استفاده از تاریکی شب، خود را به محلی امن برسانند.
کسی که در پی حکومت و قدرت باشد، چرا باید بیعتش را از بیعتکنندگان بردارد تا از اطرافش پراکنده شوند؟
احمد زیدآبادی
با آنکه آسمان همیشه ابری نیست
زمین ولی همیشه تاریک است
زمین چقدر به مرگ نزدیک است !
می گشایم در را :
شب،نسیمی عطر آلود و سکوت و ماه
بوته ها گل داده اند از بارشی ناگاه !
اگر نمی خواهی در حق تو قضاوت شود، درباره دیگران قضاوت نکن.
(آبراهام لینکلن)
محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران ،وقتی نه از دیروز او خبر داریم ، نه از فردای خودمان !
وقتی کسی را قضاوت می کنی،
او را تعریف نمی کنی،بلکه خودت را تعریف می کنی!
(وین دایر)