در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

خون می چکد از جام ها ...


خون می چکد از جام ها جای شراب ناب 

شمشیرها بیتاب

 جان می دهد از تشنگی، ساقی کنار آب



پی نوشت:

می گویند شعر مثل بچه شاعر است. پس طبیعی است که بعضی بچه ها بیشترمورد علاقه واقع شوند! سه گانی فوق از معدود شعرهایم است که خیلی آن را دوست دارم و برای بار دوم در این وبلاگ نشر می دهم.

چرا حسین بیعتش را برداشت؟


همۀ کسانی که هدفِ امام حسین را "تشکیل حکومت" و "به دست گرفتن قدرت" تفسیر می‌کنند، از کنار  مسئلۀ"حِلّ بیعت" توسط حسین به راحتی گذشته‌اند!

راز بزرگ ماجرای کربلا و عاشورا در همین مسئلۀ برداشتن بیعت از سوی حسین یا اصطلاحاً"حِل بیعت" نهفته است. او بیعتش را از همۀ همراهانش برداشت تا از اطرافش پراکنده شوند. حتی برای اینکه همراهانش از تنها گذاشتن او خجالت نکشند، چراغ را خاموش کرد تا آنان با استفاده از تاریکی شب، خود را به محلی امن برسانند.

کسی که در پی حکومت و قدرت باشد، چرا باید بیعتش را از بیعت‌کنندگان بردارد تا از اطرافش پراکنده شوند؟


احمد زیدآبادی

چقدر به مرگ نزدیکیم .‌..


با آنکه آسمان همیشه ابری نیست 

زمین ولی همیشه تاریک است 

زمین چقدر به مرگ نزدیک است !


این بارش ناگاه ...


می گشایم در را :

شب،نسیمی عطر آلود و سکوت و ماه

بوته ها گل داده اند از بارشی ناگاه !



قضاوت ممنوع!


اگر می خواهی در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنی،  اول کمی با کفش های او راه برو!
(منسوب به دکترشریعتی)


اگر یک مقصر، بیگناه دانسته شود بهتر از این است که یک بیگناه، محکوم گردد.
(ضرب المثل فرانسوی)

اگر نمی خواهی در حق تو قضاوت شود، درباره دیگران قضاوت نکن.

(آبراهام لینکلن)

محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران ،وقتی نه از دیروز او خبر داریم ، نه از فردای خودمان !

(داستایوفسکی)

وقتی کسی را قضاوت می کنی،

او را تعریف نمی کنی،بلکه خودت را تعریف می کنی!

(وین دایر)