«رویش» چه واژه عجیبی است ؛ انگار خود واژه حس دارد ، انگار خود کلمه جان دارد و زنده است. مفهوم آن را نمی گویم یا نتیجه آن را، که پدید آمدن گل و گیاه و درخت باشد، خود لغت را می گویم ؛ خود لغت انگار جان دارد و به آدم یک حس خوب و لطیف می دهد. راحت بگویم: من با این واژه خیلی حال می کنم!!
مقداری تخم شاهی و تربچه کاشتم که تازه سر از خاک بیرون زده. چه حسی داشت تماشای اولین برگ های سبز روییده در آغوش خاک « یه حالی داشتم که نپرس»!
چه اشتیاقی دارم که هر ساعت به آب تنی بخوانم شان؛ انگار خودم هستم که در وقت تشنگی سیراب می شوم!