در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

رویش ...

«رویش» چه واژه عجیبی است ؛ انگار خود واژه حس دارد ، انگار خود کلمه جان دارد و زنده است. مفهوم آن را نمی گویم یا نتیجه  آن را، که پدید آمدن گل و گیاه و درخت باشد، خود لغت را می گویم ؛ خود لغت انگار جان دارد و به آدم یک حس خوب و لطیف می دهد. راحت بگویم: من با این واژه خیلی حال می کنم!!

مقداری تخم شاهی و  تربچه کاشتم که تازه سر از خاک بیرون زده. چه حسی داشت تماشای اولین برگ های سبز روییده در آغوش خاک‌  « یه حالی داشتم که نپرس»!

 چه اشتیاقی دارم که هر ساعت به آب تنی  بخوانم شان؛ انگار خودم هستم که در وقت تشنگی سیراب می شوم!