در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

ما فریبکاران عالم ...


من هیچوقت دروغ نمیگم

اصلاً  اهل غیبت کردن نیستم ...

من حرف حق رو میزنم ...

دروغ در ذات من نیست ...

و ...

از شنیدن این حرفها واقعاً حالم به هم می خورد. مطابق تجربه، دریافته ام هر کس که چنین شعارهایی سر می دهد، خودش دقیقا برعکس عمل می کند! 

اصولاً آدم راستگو جار نمی زند که من از دروغ بدم می‌آید، آدم درستکار اعلام نمی کند که من آدم درستی هستم بلکه اینطور آدمها راستی و درستی و صداقت را در رفتارشان نشان می دهند و اصلاً  نیازی به شعار دادن و معرفی خود از طریق کلمات ندارند.

دبی فورد می گوید:

ما فریبکاران‌ ماهری‌ هستیم‌ که هم خود و هم دیگران‌ را می‌فریبیم‌ و در این‌ رفتار چنان‌ خبره‌ می‌شویم‌ که‌ واقعاً فراموش‌ می‌کنیم‌ وجود اصلی‌مان‌ در پس‌ نقاب‌ پنهان‌ شده‌ است‌!

او می گوید(قریب به مضمون:) اگر می خواهید کسی را بشناسید از او بخواهید خودش را معرفی کند، سپس هر آنچه را که گفت دقیقا برعکس کنید تا به شخصیت واقعی او دست یابید!!

(البته به نظرم در پنج درصد موارد ممکن است طرف واقعاً راست بگوید‌)

متاسفانه اطرافم پر است از آدمهایی که مرتب خود را با کلمات تطهیر می کنند و به این ترتیب خصوصیات واقعی خود را بروز می دهند.


پی نوشت:

این حکایت، شاید بی ارتباط با موضوع نباشد :

می گویند روزی‌ حکیمی‌ با ملانصرالدین‌ قرار داشت‌ تا با هم‌ به‌ مناظره‌ بنشینند. هنگامی‌ که‌ حکیم‌ به‌ خانۀ‌ ملا رسید، او را در خانه‌ نیافت‌ و بسیار خشمگین‌ شد. تکه‌ گچی‌ برداشت‌ و بر در خانۀ‌ ملا نوشت‌: «نادانِ ابله‌!» ملانصرالدین‌ به‌ خانه‌ آمد و این‌ نوشته‌ را دید و باشتاب‌ به‌ منزل‌ حکیم‌ رفت‌ و به‌ او گفت‌: قرارمان‌ را فراموش‌ کرده‌ بودم‌، مرا ببخشید. تا به‌ منزل‌ آمدم‌ و اسم‌ شما را بر درِ منزل‌ مشاهده‌ کردم‌، به‌ یاد قرارمان‌ افتادم‌!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد