-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 تیر 1398 23:25
اثبات عشق پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم. ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالهای اول زندگیمون خیلی خوب بود. اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم. می دونستیم بچه دار نمی شیم. ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست. اولهاش نمی خواستیم بدونیم. با خودمون می گفتیم، عشقمون واسه یه...
-
گاهی چه زود دیر می شود ...
دوشنبه 3 تیر 1398 18:13
دخترک روستایی شانزده سال بیشتر نداشت که به خانه بخت رفت اما بخت از او روی برگرداند و جای خود را به بدبختی داد ! " سرطان " سراغش آمد و قرعه بی رحمی عالم به نام او افتاد ... نخاعش درگیر و زمین گیر شد... شوهرش که دیگر توان نگهداری او را نداشت طلاقش داد و به خانه پدر بازش گرداند ... تنها سرمایه پدر ، دو گاو و...
-
آخرین نامه ی ارنستو چه گوارا به معشوقش
دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 17:39
لایق تو کسی نیست جز آنکه: تو را انتخاب کند نه امتحان... تو را ببیند نه آنکه نگاه کند ... تو را حس کند نه اینکه لمست کند... تو را بسازد نه اینکه بسوزاند... تو را بیاراید نه اینکه بیازارد... تو را بخنداند نه اینکه برنجاند... تو را دوست بدارد و دوست بدارد و دوست بدارد. ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ...
-
توصیه ای از شکسپیر
سهشنبه 3 اردیبهشت 1398 21:35
:Three sentences for getting SUCCESS a) Know more than other b) Work more than other c) Expect less than other (برای کسب موفقیت: الف) بیشتر از دیگران بدانید ب) بیشتر از دیگران کار کنید ج) کمترازدیگران انتظار داشته باشید / ویلیام شکسپیر)
-
آزردگی را روی شن ها بنویس و مهربانی را روی سنگ !
چهارشنبه 28 فروردین 1398 23:57
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند که سر موضوعی با هم اختلاف پیدا کرده و به مشاجره پرداختند و یکی از آن دو به صورت دیگری سیلی محکمی زد. دوستی که سیلی خورده بود بر روی شن های بیابان نوشت : امروز بهترین دوستم به من سیلی زد. .. سپس به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند.چون خیلی خسته بودند...
-
جوجه خیلی خوشمزه ای بود!!
یکشنبه 28 بهمن 1397 22:59
چهار برادر، خانه را برای تحصیل علم ترک کردند و مادرشان را تنها گذاشتند پس از چند سال وقتی آدمهای موفقی شدند و به مقام های بلندی دست یافتند تصمیم گرفتند همدیگر را ملاقات نمایند و شامی را با هم صرف کنند. هر یک از آنها بخاطر زحمات و رنج هایی که مادر پیرشان در این چند سال و دور از آنها متحمل شده بود هدیه ای برای مادر تهیه...
-
پسرک و میخ
جمعه 19 بهمن 1397 18:08
There once was a little boy who had a bad temper. His father gave him a bag of nails and told him that every time he lost his temper, he must hammer a nail into the back of the fence. The first day, the boy had driven 37 nails into the fence. Over the next few weeks, as he learned to control his anger, the number of...
-
کافکا در ساحل
سهشنبه 16 بهمن 1397 16:04
هر کدام از ما چیزی را که برایش با ارزش بوده از دست می دهد. موقعیت های از دست رفته، امکانات از دست رفته، احساساتی که هرگز نمی توانیم دوباره به دست بیاوریم. این بخشی از آن چیزیست که معنی اش زنده بودن است. اما درون سرمان- حداقل به تصور من آنجاست- اتاق کوچکی است که آن خاطرات را در آن نگه می داریم. اتاقی شبیه قفسه های توی...
-
شکست بخورید!
سهشنبه 16 بهمن 1397 13:58
بعضی از شکست ها در زندگی گریزناپذیرند؛ امکان ندارد بدون اینکه شکست بخورید، زندگی کنید، مگر آنکه آن قدر با احتیاط زندگی کنید که نتوانید نامش را زندگی بگذارید که آن نیز، خود به نوعی شکست است ! شکست به من احساس امنیتی درونی داد که هرگز با پیروزی در آزمون های زندگی، آن را به دست نمی آوردم؛ شکست، چیزهایی به من آموخت که به...
-
قبل از انجام هر کار راهکارهای متفاوت را بررسی کنیم
سهشنبه 9 بهمن 1397 12:44
می گویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را مصرف کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده می بیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از...
-
کدوم صندلی؟
دوشنبه 26 آذر 1397 23:03
یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: «امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه...!» بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: «با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره!» دانشجوها به هم...
-
هیچ بن بستی وجود ندارد یا راهی خواهیم یافت و یا راهی خواهیم ساخت!
چهارشنبه 7 آذر 1397 18:12
پیرمردی در یکی از روستاهای آمریکا به تنهائی زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار برایش سخت بود و تنها پسر او هم در زندان به سر می برد. پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : "پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نمی توانم سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این...
-
درسی که «دلار» به ایرانی ها داد
چهارشنبه 11 مهر 1397 16:19
زندگی برخی از ما شبیه ماشین حساب شده است. همیشه در حال حساب و کتاب. واقعا لذت نمیبریم از بس در اعداد غوطه ور هستیم. آنهایی که دلار نخریدند یا پراید ۴۰ تومانی نخریدند، امروز چه حسی دارند و آنهایی که خریدند چه حسی. هرچه طمع بیشتر، کام تلختر. این نگرانیها برای همه است. واقعا همه نگران آینده هستیم. فردایی که روشن نیست...
-
جرعه ای فکر
چهارشنبه 11 مهر 1397 09:58
از دو راه می توان موفق شد : یا از هوش خود یا از نادانی دیگران. (لابر ویر) نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم ، احساس میکنیم و وقتی که باید احساس کنیم ، فکر میکنیم. (هاروکی موراکامی) تقریبا همه مردم بخشی از عمرشان را در تلاش برای نشان دادن ویژگی هایی که ندارند ، تلف می کنند . (ساموئل جانسون)
-
آرزوی محال همه زنان دنیا!
دوشنبه 9 مهر 1397 09:18
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد، چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی رویش نشسته بود. او با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد که ناگهان یک غول بزرگ پدیدار شد! غول چراغ جادو! زن پرسید: من می تونم سه آرزو بکنم؟!! غول جواب داد: نخیر! زمانه عوض شده و بیشتر از...
-
بشنو، بانوی من!
یکشنبه 8 مهر 1397 18:57
بشنو، بانوی من! برای آن که لحظه هایی سرشار از خلوص و احساس و عاطفه داشته باشی، باید که چیزهایی را از کودکی با خودت آورده باشی؛ و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و بازیگوشانه رفتار کرده باشی. انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را ، از کودکی ، در قلب و روح خود نگه ندارد و نداند که در برخی لحظه ها واقعاً باید کودکانه به زندگی نگاه کند...
-
برای نشاط روح مفید است!
یکشنبه 8 مهر 1397 17:03
در کنکورسراسری، بعضا سوالات واقعا خنده داری به چشم می خورد که برای نشاط روح آدم واقعا مفیدند. در این مطلب بعضی از این سوال های شاهکار رو می توانید ببینید. ناگفته نمونه، تا جایی که یادم می یاد، سوالات 1 و 2 و 3 و 7 ، سوالات کنکور خود من بودند: ۱- جای خالی را با گزینهی مناسب پر کنید. «به نام خدای ............ بیانداخت...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مهر 1397 13:36
هیچکس تا امروز برنامهای برای چاق شدن، شکست خوردن یا احمقبودن ننوشته است زیرا این چیزها وقتی اتفاق میافتد که شما برنامهای نداشته باشید. استیو_جابز
-
تونلها اگرچه تاریک و درازند، بنبست نیستند!
جمعه 30 شهریور 1397 14:28
شریعتی، شبیهترین روشنفکر ایرانی به انسان ایرانی است؛ یعنی انسانی که همه چیز را به همه چیز ربط میدهد، اما نه ربط افلاطونی که میگفت دانش شما در هیچ مسئلهای تغییر نمیکند مگر اینکه باور شما را در همۀ مسائل تغییر میدهد. در ربط شریعتیوار، راه تاریخ از ادبیات میگذرد و سیاست در نکاح آرمانها است و سرگردانی علوم انسانی...
-
نظر دانشمندان غیر مسلمان در باره عاشورا
پنجشنبه 29 شهریور 1397 22:57
توماس مان، متفکر آلمانی: اگر بین فداکاری مسیح و حسین مقایسه شود حتماً فداکاری حسین پرمغزتر و باارزش تر جلوه خواهد نمود. زیرا مسیح روزی که آماده برای فدا شدن گردید زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبوده که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند آمد ... توماس کارلایل، دانشمند انگلیسی: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم...
-
جنگل به اندازه یک درخت تنهاست ...
چهارشنبه 28 شهریور 1397 21:27
جنگل به اندازه یک درخت تنهاست ودریا به اندازۀ یک قطره ودشت به اندازه یک بوتۀکوچک پژمرده در سموم هوا
-
ما در حق امام حسین جنایت کردیم نه یزید!!
چهارشنبه 28 شهریور 1397 04:24
چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحهی سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایتهای کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید حسین بن علی از آن جنبهای که مورد جنایت جانیان است، مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایی که به نام حسین بن علی میدهیم و مینویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانی این داستان را...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 شهریور 1397 19:50
-
مورخ انگلیسى: شرح صحنه حزن آور مرگ حسین، موجب بیدارى قلب خونسردترین آدمها خواهد شد ...
سهشنبه 27 شهریور 1397 19:49
م ه اتما گاندى : من زندگى امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندم و توجّه کافى به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز شود، بایستى از سرمشق امام حسین پیروى کند. ادوارد براوْن: آیا قلبى پیدا مى شود که وقتى درباره کربلا سخن مى شنود، آغشته با حزن و ألم نگردد؟ حتّى غیر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 شهریور 1397 01:40
-
مترسک و تنهائی
پنجشنبه 22 شهریور 1397 01:31
از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده ام! گفت : اشتباه نمی کنی؟! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی ببرد مگر...
-
به خواستگاری زشت ترین دختر کلاس رفتم!
دوشنبه 19 شهریور 1397 01:28
صورتی زشت داشت، دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و پوستی تیره ... روز اولی که به مدرسه ما آمد ، هیچکس حاضر نبود کنار او بنشیند .نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و گفت :می دونی تو زشت ترین دختر این کلاسی ؟! تازه وارد با نگاهی...
-
تمام زندگی اش در آتش می سوخت و او از زیبایی رنگ شعله ها حرف می زد!
شنبه 17 شهریور 1397 22:01
آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسرش اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش مأموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا...
-
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشدزمان از شما قدرتمندتر است ...
یکشنبه 11 شهریور 1397 21:55
یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافی است! زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند ... در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید. شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشدزمان از شما قدرتمندتر است ... از یک درخت هزاران چوب کبریت تولید می شود اما...
-
توهم خود بزرگ بینی
یکشنبه 11 شهریور 1397 16:01