در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

جُرم یزید چه بود؟!

کلمات قصار در مورد زنان


نگهداشتن دم ماهی و دل زن مشکل است!

 آرتور شوپنهاور


مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان 

 رومن رولان


مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق

کونته ورسیه

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد 

 بردون

خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند 

رابیندرانات تاگور


هرچه اعتماد مرد به هوشش بیشتر باشد زن بهتر میتواند گولش بزند!

لرد بایرن


منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود

لامارتین

چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش 

 ویلیام شکسپیر


زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد, و مرد عاقل می گذارد که زنش او را تربیت کند 

مارک تواین


زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند تا در حفظ آن شریک باشند!!

داستایوفسکی


زنان تحصیلکرده همسران خوبی از آب در می آیند , زیرا برای اینکه توضیح بدهند که چرا غذا شور یا بیمزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند!

باب هاپ

از بین بردن میل ستیزه جوئی در بسیاری از زنان کاری بی اثر است و درست مانند آن است که سعی کنی با فشار دست بادکنکی را در زیر آب نگه داری. معلوم است که دوباره بیرون می زند!! 

ورا هتریکس

از زیباترین شعرهایی که خوانده ام ...


دگر از وحشت مرداب خودم دلگیرم

بخـــدا منتظـر فرصت یـک تغییــــرم

من اگر برکه صفت ماندم و دریا نشدم

چه کنم بسته تقــدیرم و بی تقصیـرم

مگــذارید دگر بر ســر راهم تلـــه ای

من خودم بی تله در دام خودم زنجیرم

محسن یگانه پرست

عشق به حسین یا یزید ؟!

اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند و ما شب شام غریبان می‌گرییم و پایانش را اعلام می‌کنیم. می بینید که چگونه در جامه گریستن بر حسین و عشق به حسین، با یزید همدست و همداستانیم؟! …

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد، می‌گریند….


دکتر علی شریعتی

اگر در زمان ما اتفاق می افتاد...!؟

گویند در میان اصحابش نشسته بود؛ زنى خوبروى بگذشت؛ اصحاب چشم بر او دوختند؛  امام فرمود:

این نرینگان چه آزمندانه مى‌نگرند؛ این گونه نگریستن مایه هیجان شهوت است. هرگاه یکى از شما چشمش به زنى افتد که او را خوش آید، با زن خود همبستر شود که او نیز زنى است همانند آن زن دیگر.

یکى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چه نیک مى‌فهمد. مردم برخاستند تا آن مرد را بکشند؛  امام فرمود:

آرام گیرید. دشنام را پاداش دشنام است یا بخشیدن گناه؟" (نهج البلاغه، حکمت 420)

حالا فرض کنید این اتفاق در زمان ما و نزدِ یکی از مدعیان غیرت دینی اتفاق افتاده بود؛  چه می‌شد؟

اول حسابی به حساب آن زنِ خوبروی می‌رسیدند که چرا چهره در حجاب فرو نبرده و با خرامیدن خود در برابر مردان، از آنان دلبری کرده است. 

دوم، اگر از دست‌شان برمی‌آمد، سیخ داغ  به چشم آن مردان فرو می‌کردند که چرا چشم به روی نامحرم گشوده‌اند.

سوم، آن خارجی را به سبب اینکه کافرشان خطاب کرده، اگر نمی‌کشتند چنان به باد کتک می‌گرفتند و دشنام می‌دادند که از شدت خواری و خفت نتواند سر بلند کند!

حالا این نوع جماعت را به مولاعلی چه کار؟ خدا داند!


احمد‌ زیدآبادی

چون دیدی خداوند پیاپی بر تو بلا فرستاد سپاس و شکر او را به جای آور 
و چون ملاحظه کردی که خداوند در پی گناهانت، پشت سر هم به تو نعمت داد از مکر او با خودت بترس!

 امام علی (ع)/آثار الصادقین جلد 13 صفحۀ 210

معیار ارزش انسان

عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارۀ موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست؟

 هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش، ماشینش است، ارزشش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازۀ خداست. من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. تشویق آن‌ها که تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی ابن ابیطالب است. او در کتاب نهج‌البلاغه می‌گوید: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازۀ چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانۀ احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.


علامه محمدتقی جعفری 

وقتی آقایان خانه داری می کنند!

کیسه سبزی خوردن را روی میز ولو می کند و می گوید: بیا اینم سبزی خوردن ...

نگاهی به آن می اندازم و با بی‌حوصلگی می گویم:

بابا! مگه من نگفتم سبزی دسته ای بگیر؟ حالا کی وقت داره اینارو پاک کنه ...

پدرم با لحنی که انگار خودش هم گفته اش را باور ندارد گفت:

پاک کردن این که کاری نداره ... سبزی دسته ای نداشتند خب  ... اصلا خودم پاکش می کنم!

لحظه ای بعد، پس از آلوده کردن دو سبد و یک سینی و دو کارد آشپزخانه و سه چهار تا کیسه پلاستیکی، این  سینی را گذاشت جلویم و در مقابل دیدگان حیرت‌زده من گفت :دیدی کاری نداشت!


https://imgurl.ir/uploads/i48895_IMG_20220615_084451.jpg