در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

آیا ما تنها می میریم؟!


من همیشه به نظرم می رسید که مرگ از جمله پدیده هایی دراین عالم است که ما با کس دیگری نمی توانیم شریک شویم . یعنی همه ی ما ، تک تک ، به تنهایی می میریم . از اون تجربه هایی است که دیگران نمی توانند با ما مشارکت بکنند. اما شب گذشته خواب می دیدم که در حال احتضارم ، درحال مُردنم و در بستر مرگ نشسته ام و همینطور که به خودم می پیچم و با حرکتِ نرم و آهسته ای خودم را به پس و پیش تکون میدم با خودم فکر می کنم که اگر کسی در این عالم وجود داشت که عمیقاً ، با صمیم جان من ارتباط یافته بود ، در این لحظه که درحال مردن بودم تنها نمی مردم . در اون لحظه احساس می کردم که کسانی در اطراف من هستند، اما تمام این آدمها که بسیاری شان نزدیکان من بودند ، اعضای خانواده ی من بودند ، خوابند و از حال منقلب کننده و دردآوری که در وجود من میگذره کاملاً غافل و غایبند ؛ نه این که نسبت به من بی اعتنا باشند بلکه اساساً در وضعیتی هستند که نمی تونند به اون وضعیتِ بحرانیِ دردانگیزی که در عمق وجود من فوران می کند و من را به این تب و تاب و پس و پیش رفتن وا می داره دسترسی پیدا کنند. لذا هر کدوم در دنیای خودشونند . من کاملاً احساس می کردم که دراون لحظه ی احتضار ،در داخل یک حباب غلیظ کاملاً از محیط پیرامون خودم منعزل وجدا افتاده ام ، و اون احساس عمیق ، بسیار برای من غریب بود. یعنی احساس این که  اگر کسی بود  که من در پیش از این حالت مرگ می توانستم عمیقاً ، از صمیم جان با او ارتباط برقرار  کنم و به اون عمیقترین لایه ی وجود من ،جهان من ، راه پیدا می کرد الان تنها نبودم ، یعنی الان حضورش یکباره من را از این پیله ، از این حباب غلیظ بیرون می آورد ، نه این که نمی مُردم بلکه در این آستانه ی مرگ ، ارتباط من با جهان بیرون ، با جهانی که در حال پسِ پشت نهادن او هستم ، اینگونه منقطع نمی شد . و درخواب به خودم گفتم که انسان هایی که تجربه های عمیق عاشقانه و محرمیت با انسان دیگر را از سر گذرانده اند ، آنها تنها نخواهند مرد . بنابراین باید به اون باور فلسفی ات که انسان تنها می میرد تبصره ای بزنی، انسان های غیر عاشق تنها می میرند .../ دکتر آرش نراقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد