در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

اگر در زمان ما اتفاق می افتاد...!؟

گویند در میان اصحابش نشسته بود؛ زنى خوبروى بگذشت؛ اصحاب چشم بر او دوختند؛  امام فرمود:

این نرینگان چه آزمندانه مى‌نگرند؛ این گونه نگریستن مایه هیجان شهوت است. هرگاه یکى از شما چشمش به زنى افتد که او را خوش آید، با زن خود همبستر شود که او نیز زنى است همانند آن زن دیگر.

یکى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چه نیک مى‌فهمد. مردم برخاستند تا آن مرد را بکشند؛  امام فرمود:

آرام گیرید. دشنام را پاداش دشنام است یا بخشیدن گناه؟" (نهج البلاغه، حکمت 420)

حالا فرض کنید این اتفاق در زمان ما و نزدِ یکی از مدعیان غیرت دینی اتفاق افتاده بود؛  چه می‌شد؟

اول حسابی به حساب آن زنِ خوبروی می‌رسیدند که چرا چهره در حجاب فرو نبرده و با خرامیدن خود در برابر مردان، از آنان دلبری کرده است. 

دوم، اگر از دست‌شان برمی‌آمد، سیخ داغ  به چشم آن مردان فرو می‌کردند که چرا چشم به روی نامحرم گشوده‌اند.

سوم، آن خارجی را به سبب اینکه کافرشان خطاب کرده، اگر نمی‌کشتند چنان به باد کتک می‌گرفتند و دشنام می‌دادند که از شدت خواری و خفت نتواند سر بلند کند!

حالا این نوع جماعت را به مولاعلی چه کار؟ خدا داند!


احمد‌ زیدآبادی

چون دیدی خداوند پیاپی بر تو بلا فرستاد سپاس و شکر او را به جای آور 
و چون ملاحظه کردی که خداوند در پی گناهانت، پشت سر هم به تو نعمت داد از مکر او با خودت بترس!

 امام علی (ع)/آثار الصادقین جلد 13 صفحۀ 210

معیار ارزش انسان

عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارۀ موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست؟

 هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش، ماشینش است، ارزشش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازۀ خداست. من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. تشویق آن‌ها که تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی ابن ابیطالب است. او در کتاب نهج‌البلاغه می‌گوید: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازۀ چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانۀ احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.


علامه محمدتقی جعفری 

وقتی آقایان خانه داری می کنند!

کیسه سبزی خوردن را روی میز ولو می کند و می گوید: بیا اینم سبزی خوردن ...

نگاهی به آن می اندازم و با بی‌حوصلگی می گویم:

بابا! مگه من نگفتم سبزی دسته ای بگیر؟ حالا کی وقت داره اینارو پاک کنه ...

پدرم با لحنی که انگار خودش هم گفته اش را باور ندارد گفت:

پاک کردن این که کاری نداره ... سبزی دسته ای نداشتند خب  ... اصلا خودم پاکش می کنم!

لحظه ای بعد، پس از آلوده کردن دو سبد و یک سینی و دو کارد آشپزخانه و سه چهار تا کیسه پلاستیکی، این  سینی را گذاشت جلویم و در مقابل دیدگان حیرت‌زده من گفت :دیدی کاری نداشت!


https://imgurl.ir/uploads/i48895_IMG_20220615_084451.jpg

شب تاب های حقیر ...


خورشید گریخته

از مزرعه ی زرین این شرقِ فراگیر
از آن دم که  آفتابگردان های عاشق
به شب تاب های حقیر غروب هنگام
 اقتدا می کنند ...

آرشید