در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

یک شاخه گل از باغ دوردست

عابدی را حکایت کنند که شبی ده‌ من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی؛ صاحبدلی شنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی، بسیار از این فاضل‌تر بودی!


اندرون از طعام خالی دار /  تا درو نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن /  که پری از طعام تا بینی 


گلستان سعدی 



انتظار لذتبخش

 نصف لذت هرچیز، انتظاری است که برایش میکشی؛ ممکن است خیلی چیزها را به دست نیاوری امّا می‌توانی از انتظار کشیدن برایشان، لذت ببری! 

خانم لیند می‌گوید آدم خوشبخت کسی است که انتظارِ هیچ چیز را نمی‌کشد؛ چون در این صورت هرگز ناامید نمی‌شود امّا به نظر من انتظار نکشیدن بدتر از ناامید شدن است.


 آن شرلی/ مونتگومری

شلغم پخته مرغ بریان است!

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم عریان مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه در آمدم دلتنگ؛ یکی را دیدم که پای نداشت! شکر نعمت حق تعالی بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم

 
مرغ بریان به چشم مردم سیر
کمتر از برگ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است!

تنها کتابی که تاکنون دو بار آن را خوانده ام و اگر فرصتی دست دهد باز هم می خوانمش گلستان سعدی است !

حکایت های بسیار خواندنی  و شیرینی دارد.

 

آن سوی مرگ ...

چیزی نمانده تا کتاب آن سوی مرگ (جمال صادقی) را تمام کنم اما خودم هم شبیه کسی شده ام که از آن سوی مرگ برگشته است!  هر چند که تجربه کوتاه و شیرینی از این دست دارم و آرزوی تکرار آن  را  ...

این کتاب تکان دهنده، حاصل مصاحبه نویسنده با سه تن از افرادی است که دچار مرگ موقت شده و سپس به زندگی برگشته اند و به نوعی روایت مستندی است از زبان خود آن سه نفر، و پاسخ هایی که به سوالات نویسنده داده اند.

البته طبق توصیه‌هایی که شده (از جهت اثر تخریبی بر زندگی) چهل صفحه از این کتاب را حذف کرده و نخوانده ام  .‌‌..