در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

یک شاخه گل از باغ دوردست

عابدی را حکایت کنند که شبی ده‌ من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی؛ صاحبدلی شنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی، بسیار از این فاضل‌تر بودی!


اندرون از طعام خالی دار /  تا درو نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن /  که پری از طعام تا بینی 


گلستان سعدی 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد