در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

The Forty Rules of Love


جوهر عقل با جوهر عشق فرق دارد. عقل محتاط است؛ ترسان و لرزان گام بر می‌دارد؛ مرتب می‌گوید: «مراقب باش آسیبی نبینی.» اما تنها چیزی که عشق می‌گوید این است: «خودت را رها کن! بگذار برود!» عقل به آسانی خراب نمی‌شود؛ عشق اما خودش را ویران می‌کند. گنج‌ هم در دل ویرانه‌ها یافت می‌شود! پس هرچه هست در دلِ خراب است!


 The Forty Rules of Love ( چهل قانون عشق) / الیف شافاک

تا آسمان ...

من آبستن شعری تازه ام

سجاده ام را

رو به آسمان پهن می کنم ...

سیاست یا نیرنگ؟

امام علی بن ابی‌طالب کمتر از پنج سال زمامداری کرد و در آن مدت کوتاه نیز عمده وقتش صرف سه جنگ خونین شد بی‌آنکه امکان و فرصتی برای غلبه بر خصم اصلی خود معاویة بن ابی‌سفیان پیدا کند.

با این همه، این دوران کوتاه نمونه‌ای بی‌نظیر از رویارویی دو رویکرد سیاسی از جانب دو زمامدار است که یکی از آنها به اصالت قدرت و حفظ و بسط آن از هر طریقی می‌اندیشد و آن دیگری دغدغۀ اصلی‌اش رعایت قواعد و اصول و پرنسیپ‌هایی است که در هیچ شرایطی نباید زیر پا گذاشته شوند حتی اگر به زیانِ حفظ قدرت تمام شود.

در این میان، معاویه فردی است که در شناختِ حیله‌های سیاسی بسیار تیزهوش است و در به کارگیری آنها تردیدی به دل راه نمی‌دهد. شناخت علی از حیله و نیرنگ حتی بیش از معاویه است اما او فریب و توطئه‌پردازی را به دیدۀ تحقیر می‌نگرد و به کارگیری آنها را دون شأنِ انسانی و مغایر جوهر ایمان خود می‌داند.

در چنین کارزاری طبعاً معاویه پیروز میدان سیاست است!

برخی گمان می‌کنند "سیاست" از زمان ماکیاولی و یا توماس هابز عملی نیرنگ‌آمیز و حیله‌گرانه تعریف شده است، اما واقعیت این است که از همان ابتدای مدنیت بشر، چنین فهمی از سیاست رایج بوده است.

بر همین اساس نیز برخی از لشکریان علی از جمله گویا مغیرة بن‌شعبه بر او خرده می‌گرفتند که مانند رقیبش "زیرک" و "سیّاس" نیست و راز ناکامیش نیز در همین است. علی در پاسخ به آنها می‌گوید:

" به خدا سوگند که معاویه از من زیرکتر نیست اما او اهل پیمان‌شکنی و فساد است. اگر فریبکاری زشت و کریه نبود، زرنگتر از من پیدا نمی‌شد! اما فریبکاری موجب گناه و گناه موجب تاریکی دل می‌شود." (خطبۀ 200 نهج البلاغه)

اینکه در سیاست اغلب دغلکاری با پیروزی و صداقت و پاکی با شکست پیوند خورده است، البته وجهی از سرشت سوگناک و تعارض‌آمیز حیات بشری را به نمایش می‌گذارد، اما در عین حال، زمینه‌ای برای بحث و تعمق در مفهوم راستین سیاست و نسبت دقیق آن با درستکاری را فراهم می‌آورد. چنین بحث‌هایی در کشور ما به صورت امن و آزاد عملاً ممنوع است چرا که سیاست حتی در حوزۀ نظریه و مفهوم‌سازی نیز ردای تظاهر و ریا و فریب به تن کرده است به گونه‌ای که بعضاً از سوی برخی خطیبان، به اسمِ سیاست علی، سیاست معاویه ترویج و توجیه می‌شود!

در این بین اما علی در دوران کوتاه زمامداری خود، سنتی از سیاست‌ورزی برای بشر به ارث گذاشت که در نزد توده‌های ستمدیده، به مثابۀ خاری در پهلوی تمامی زمامداران پس از او به کار گرفته شد. از آن پس، مردمان محروم و مظلوم، رفتار علی را معیار زمامداریِ عادلانه و درست قرار دادند و با تکیه بر آن، همۀ حاکمان مدعی عدل یا شجاعت یا آزادی یا فداکاری یا تواضع یا ساده زیستی یا اخلاق را به باد ریشخند گرفتند به طوری که هر حاکمی ادعا کرد که در فلان زمینه من چه کردم، در پاسخش گفتند؛ اما علی.....


احمد زیدآبادی

گل های دیوانه!


من بذرهایم را در شیارهای افق می کارم

تو گل هایت را در حصار گلخانه

من گل های آفتابگردان درو می کنم

تو گل های دیوانه!!



پی نوشت: گل دیوانه اسم دیگر گل خرزهره است. برگ، گل، دانه، ساقه، پوست، ریشه و شیره این گل سمی بوده و تنها خوردن چند عدد از دانه خرزهره می تواند به مرگ منجر شود.