در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

طلسم شوم

در خیابان های شهر راه می روم و به چهره ها، به حالت مردم، به اندامشان، به حرکات و به نگاه های بی رمقشان می نگرم. هر چه بیشتر نگاه می کنم بیشتر از خودم می پرسم: چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم: نقاب اندوه، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی. گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است. وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است. فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است ...


حرکت انسانم آرزوست/ سوزانا تامارو

نظرات 2 + ارسال نظر
آزاد پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 22:59 http://singl.blogsky.com

باورتون میشه اگه بگم منم بعضی عصر ها که میرم یه قدمی بزنم دقیقا همچین حسی بهم دست میده؟؟؟

بله، باورم میشه.
من هم غالبا همین حس رو دارم.

chiznevesht جمعه 5 آذر 1395 ساعت 22:46 http://chiznevesht.blogsky.com

انسانم آرزوست

یافت می‌نشود جسته‌ایم ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد