در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

با آینه

همه چیز را
که نمی شود به همه گفت
امروز با آینه می گفتم :
عجب رنگ ماندگاری داشت

خضاب سپید درد
روی موهای ناباور من ...

                                     ***                                              

درد این پوچی دوچندان را
چه کسی می فهمد ؟
وقتی چون آینه ای محبوس در قفسی خالی
میله هایی سرد

در نهادم تکثیر می شوند ...


سعید پونکی

 

نظرات 2 + ارسال نظر
. سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 20:01

مدت هاست به این فکر می کنم که آدم ها چرا به پوچی می رسند؟ چه می کنند که دچار پوچی می شوند؟

من هم خیلی به این فکر می کنم ...

آرشید جمعه 3 دی 1395 ساعت 18:21 http://sarvina.blogsky.com/

سلام و عرض ادب ...
بی اندازه سپاسگزارم که قابل دانستید
حقیر هم خواننده ی آثار خوب شما هستم .
با نهایت افتخار

سلام جناب آقای پونکی
از حضورتون خوشحالم
مدتی پیش، از بازگشائی دفتر اشعارتان به روایت خبرنامه بلاگ اسکای، باخبر و مسرور شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد