در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

نخستین بار که عشق به سراغم آمد ...

نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم، امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحبها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست، تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم. این است نظام عشق: هیچکس نبودن ...

امروز من مرهمی جز عشق که ذات درد است، برای زخمهای زندگی نمی شناسم. چه شگفت است عشق که هم زخم است و هم مرهم...

من به معجزه عشق بر فراز کهکشانها پرواز کرده ام. آیا عجیب نیست که باز در این پرواز خود را تنها یافتم. مگر چیست راز تنهایی؟ ...


در فاصله ی دو نقطه/ ایران درّودی

نظرات 3 + ارسال نظر
. سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 20:42

جالب بود؛ اما یک سؤال: آیا در آن پروازی که همچنان خود را تنها یافت، واقعاً عاشق بود؟ یا دچار توهم عشق؟
آیا عاشق حقیقی، تنهاست یا احساس تنهایی می کند؟ گمان نمی کنم...

تا تعریف عشق حقیقی چه باشد.

Baran شنبه 11 دی 1395 ساعت 18:43 http://haftaflakblue.blogsky.com/

تنهایی ،
آرامگاه جاوید من است
و درد وسکوت ،
همنشین تنهایی من!
بر پریشانی یک آرزوی آشفته
چه می دانم چگونه؟
*دکتر شریعتی *
سلام

...
از تنهایی اتاق گریختم
عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛
و آن دوست داشتن است...
سلام عزیزم

sahar شنبه 11 دی 1395 ساعت 14:01 asharsokhan.blogsky.comhttp://

سلام

سلام
خوش اومدی
آدرست کمی به هم ریخته ست. البته من پیداش کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد