در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

عشق و رنج

عشق واقعی، جز در رنج یافت نمی شود ... لحظه ای که عشق خرسند و خشنود شود، از اشتیاق تهی می شود و دیگر عشق نیست. خرسندها و خشنودها عشق نمی ورزند، عادتاً به خواب فرو می روند که همسایۀ دیوار به دیوار فناست. گرفتار عادت شدن، دست شستن از وجود است. هر چه انسان توانایی رنج بردن و دردکشیدنش بیشتر باشد، انسان تر است.

هنگامی که می خواستیم از دروازۀ جهان پا به درون بگذاریم به ما گفته شد که بین عشق و شادی یکی را بر گزینیم، و ما که خام طمع  بودیم هر دو را آرزو کردیم: شادی عشق و عشق شادی را. می بایست موهبت عشق را می خواستیم نه شادی را، و آرزو می کردیم که از چرت زدن در سایه سارِ عادت، مصون باشیم ...


سرشت سوگناک هستی/ اونامونو

نظرات 1 + ارسال نظر
. سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 21:20

با خوندن اینجور مطالب، همیشه این به نظرم می رسه که با اومدن "عادت" و رفتن "اشتیاق"، در واقع این "عشق" نبوده که نابود شده، بلکه خیال و وهم عشق بوده که پریده و از بین رفته. به نظرم عشق واقعی بین دو انسان، هیچوقت این آفات و عوارض رو نمی پذیره؛ اینها، عوارض و پیامدهای خودگزینی و خودبینی و خودمحوری (حتی در حد کم و ضعیف) آدم هاست...
اگه آدم ها بتونن شخص درست و مناسبی رو برای خود انتخاب کنن و البته با تلاش و پشتکار زیاد، به لوازم عشقورزی هم متعهد و پایبند بمونن، هیچ عاملی (نه وصال، نه خشنودی و خرسندی، نه تکرار و استمرار، نه...) نمی تونه باعث سردی و سستی رابطشون بشه...

تعریف عشق واقعی از نظر شما چیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد