در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

ماندن در وضعیت آخر ...

اتکاء به یک شخص برای برآورده ساختن همۀ نیازهای عاطفی برنامه ای است محکوم به شکست. حرارت زیبای " فقط من و تو ، عزیزم " خیلی زود سرد می شود. این نکته به هر حال واقعیت دارد، حتی اگر هر دو طرف هم احساسی همانند داشته باشند. وقتی هیچکسِ دیگری جز همان یک نفر در زندگی وجود نداشته باشد، اتکاء متقابل سیستمی بسته ایجاد می کند. عشق و محبت رفته رفته تبدیل به ترس می شود، ترس ِ از دست دادن تنها منبع تسکینهای عاطفیست. حالت نزدیکی ِ اوائل آشنایی به تدریج جای خود را به  مراقبت می دهد. اگر تو همه چیز منی، من به خود اجازه نمی دهم که ترا برنجانم. وقتی تا این حد به کسی نیاز داشتیم واقع بینی مشکل می شود. شکل این رابطه به سرعت چارچوبی ثابت پیدا می کند. دو نفر برای حفظ زندگی خود به هم متکی هستند ، اما نزدیک نیستند. بتدریج بی حوصله می شوند چرا که بزودی همۀ گذشتۀ یکدیگر و خصوصیات و علائق و حتی لطیفه های یکدیگر را می دانند و در این موقع است که هر دو حسّاس می شوند. گلایۀ " دیگه هیچوقت به من نمیگی دوستت دارم " ، پاسخِ   " میدونی دوستت دارم " را به دنبال دارد که ضمنا کمی هم چاشنی عصبانیت به آن زده اند. 

شرط لازم برای روابط سالم اجتماع است: بودن در جمع دوستان و آشنایان و همکاران، شرکت همۀ خانواده در گروههای اجتماعی و یا گروههایی با علائق و هدفهای مشترک که هر یک از اعضای خانواده شخصا در آن عضو باشد. اگر زندگی شما بر پایۀ " فقط و فقط یکی " استوار است، منتظر " هیچکس و تنهایی " باشید. بت پرستی چیزی نیست جز این سراب واهی که اگر ما کسی را به اندازۀ کافی ستایش کنیم، او ما را تا ابد دوست خواهد داشت. واقعیت این است که مردم غالبا ما را مایوس می کنند، بخصوص وقتی ترجیح می دهند به جای بت بودن ، آدمی واقعی باشند.

 

ماندن در وضعیت آخر / امی ب. هریس ، تامس ای. هریس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد