در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

اقلیم شکفتگی

تن در مرزهای فیزیکی اش به پایان نمی رسد. بدن تا شعاعی پس از پایان یافتن مرزهای فیزیکی اش در هاله ای غلیظ از حرارت و بو تداوم می یابد. انگار تن صلب یکباره رقیق و نامرئی می شود تا رفته رفته در مرزی ناپیدا محو شود. حریم جسم از حدود آن هاله غلیظ بو و حرارت است که آغاز می شود نه از مرزهای صلب آن. و فاصله میان مرزهای آن هاله و حدود صلب بدن، حریم محرمیت است، فاصله اروتیک است. محرمیت از آنجا آغاز می شود که دیگری آرام از مرزهای هاله پیرامون تن ات می گذرد، تن ات را می ساید بی آنکه به مرزهای صلب تن ات ساییده باشد. سرگل مغازله در این فاصله اروتیک دست می دهد، یعنی در آنجا که شوق چندان است که از مرز بگذری، و شرم چندان که از حدّ نگذری. لحظه مغازله وقتی است که هاله بو و حرارت دیگری از مرز های تن نامریی ات می گذرد، با آن درمی آمیزد، و تو در لرزشی خوش و خفیف درمی یابی که در آغوشت گرفته است، بی آنکه لمس ات کرده باشد. این فضای تنگ نامتناهی اقلیم شکفتگی و آفرینشگری است. اگر شیخ بودم فتوا می دادم که خدا را در این فاصله بجویید   ...

دکتر آرش نراقی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد