در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

صدای نفس های خدا

در انحنای سبز جنگل

که نفس عطرآگین نسیم

آکنده از بوی یاس‌های وحشی بود

رویش جوانه‌ای ذهنم را شکفت

احساسم زیر باران تر شد

و طراوت ،آرام و سنگین بر روحم نشست

و روحم عریان شد

عریان و سبک

مثل پرنده‌ای اوج‌گرفته در دوردست آسمان،

روی دامن خورشید

روی توسن ابرهای سفید ...

و من به پرواز در آمدم

از سایه‌های کوچک غم‌زده

تا بی‌وزنی سیال آسمان

تا بیکران بیکران

و صدای نفس‌های خدا را شنیدم

و دست‌هایش که مهربان بود و گرم

روی شانه‌ام نشست

و من گریستم...

نظرات 3 + ارسال نظر
شاعر جمعه 20 فروردین 1400 ساعت 20:55

از کامنت صف شکنی که در گنجور مثنوی در مورد شمس گذاشته بودید به اینجا رسیدم. نظرتون جالب بود و البته تا حدی حیرت انگیز.

آیا شما هم شاعرید؟ شعر فوق از خودتونه ؟

بله

زهرا جمعه 13 فروردین 1400 ساعت 20:40

ن پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 11:39

عالی بود این شعر
ممنون

لطف دارین. تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد