سرنوشت به آن معنا نیست که مسیر زندگی مان از پیش تعیین شده است، اینکه انسان تسلیم شود و بگوید چه کنم “تقدیرم این بوده” نشانۀ جهالت است. تقدیر همۀ مسیرنیست، فقط تا سر دوراهی هاست، گذرگاه مشخص است، اما گردش ها و انتخاب راه های فرعی دست مسافر است، پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی ...
ملت عشق/ الیف شافاک
پی نوشت: این عبارت مرا یاد
مثال جالبی انداخت که نمی دانم از کجا شنیدم: جبر(تقدیر) مثل لوله کشی
آب منطقه است و اختیار مثل انشعاب آب منازل. به این مفهوم که استفاده از
این انشعاب و باز و بسته کردن شیرآب و همینطورمیزان آب مصرفی و نحوه
استفاده از آن در اختیار خود ما (صاحب منزل) است.
بحث بر سرِ «جبر و اختیار» که تمامی ندارد:
همچنین بحث است تا حشر بشر
در میان جبری و اهل قدر!
لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین!
نه کاملاً مجبوریم و نه کاملاً مختار؛ بلکه در میان گزینه هایی که برای مان معین شده، آزادیِ انتخاب داریم!
"در میان گزینه هایی که برای مان معین شده، آزادیِ انتخاب داریم" یعنی جبر تعدیل شده! شاید هم جبر تلطیف شده!