در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

The Forty Rules of Love

خواندن کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک را تمام کردم؛ یک رمان سطحی و خام و بی ارزش که من واقعا متاسفم از اینکه وقتم را با خواندن آن تلف کردم.  از نظر من کتاب کیمیا خاتون اثر سعیده قدس که در همین زمینه( زندگی شمس و مولوی) نگاشته شده،بسیار زیباتر است و اصلاً قابل مقایسه با کتاب ملت عشق نیست؛ رمانی جذاب و منسجم که تا حد زیادی منطبق با واقعیات تاریخی است (برخلاف کتاب ملت که عشق که زاییده ذهن نویسنده است).مثلا در تاریخ آمده که کیمیا، دختر محمد شاه بوده که با مرگ محمد شاه و  ازدواج کرا خاتون (همسر محمد شاه)با مولوی، به عنوان دخترخوانده وارد زندگی مولوی می شود نه اینکه دختری روستایی بوده که برای درس  و مکتب نزد مولوی آمده باشد! و یا اینکه کیمیا و پسر مولانا -  علاء الدین- عاشق هم بودند و علت قتل شمس هم - که کیمیا را علیرغم تمایلش به او داده بودند- همین بود یعنی علا ءالدین شمس را بخاطر تصاحب کیمیا کشت ولی در کتاب مذکورآمده که کیمیا از شمس خواستگاری کرد و این خواستگاری به ازدواج کشیده شد!! که این اصلا با فرهنگ آن زمان سازگاری ندارد هم اکنون نیز با فرهنگ عامه مردم سازگاری ندارد (به غلط یا درست بودنش کار ندارم) که زن از مرد خواستگاری کند آن هم مردی که سن و سالش سه برابر او باشد!

از اینها گذشته ، شعار زدگی، ترویج روحیه فمنیستی، برداشتن مرز عشق و هوس و یکی انگاشتن این دو به گونه ای که ارتباط هوس آلود یک زن امریکایی متاهل با مردی بیگانه را با عشق شمس و مولوی مقایسه می کند از دیگر ویژگی های منفی کتاب ملت عشق یا همان  The Forty Rules of Love (چهل قاعده عشق) است.

در هرحال اگر کسی قصد خواندن این کتاب را دارد به او توصیه می کنم که وقتش را تلف نکند و به جای آن کتاب زیبای کیمیا خاتون اثر سعیده قدس را مطالعه کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد