در رهگذار باد
در رهگذار باد

در رهگذار باد

یک شاخه گل از باغ دوردست

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: باید که این سخن با هیچکس در بین ننهی. گفت: ای پدر فرمان تو راست، نگویم ولیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه!
 
مگوی اندُه خویش با دشمنان
که «لاحَول» گویند شادی کنان

گلستان سعدی 
نظرات 1 + ارسال نظر
لیلی یکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت 06:40

این اتفاق بارها و بارها تو زندگی من افتاده.سعدی چه راحت بیانش کرده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد