-
نظرفیلسوف معاصر فرانسوی در مورد پیامبر
جمعه 26 آذر 1395 19:59
پروفسور هانری کربن فیلسوف معاصر فرانسوی میگوید: "اگر اندیشهٔ محمد خرافی بود و اگر وحی او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمیکرد بشر را به علم دعوت کند. هیچیک از افراد بشر و هیچ شیوهٔ تفکری به اندازهٔ محمد و قرآن، انسان را به دانش دعوت نکردهاند، تا آنجا که در قرآن، نهصد و پنجاه بار از علم، فکر و عقل سخن به میان...
-
نیاز معشوق چیست؟
سهشنبه 23 آذر 1395 06:54
بسیاری از آدمھا از عھده ی جلب محبت کسی، که او را به شدت و با شور و حرارت فراوان دوست دارند، بر نمی آیند. یا حتی او را می رمانند. آنھا از سرنوشت بیرحم خود شکایت می کنند و نمی توانند بفھمند که چرا عشقشان، در دیگری، عشقی را بیدار نمی کند. اینان اگر بتوانند دست از شکایت از زندگی و دلسوزی برای خود بردارند، شاید این نکته...
-
.
پنجشنبه 18 آذر 1395 20:07
نمی دانم داستان آن استاد را که هرروز صبح برای پیروانش وعظ میکرد شنیدهاید یا خیر. یک روز وقتی بر منبر خطابه مینشیند، پرندهی کوچکی داخل میشود و روی لبۀ پنجره مینشیند و شروع به خواندن میکند، استاد پرنده را آزاد میگذارد تا بخواند. پس از آن که مدتی خواند، پرواز میکند و بیرون میرود. و استاد به حواریون خود میگوید...
-
همه داران میپرن تو چاه. تو چرا نمیپری؟!
دوشنبه 15 آذر 1395 21:46
وقتی بچه هستی، مدام از تو میپرسند: "حالا فرض کنیم همه مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟ " وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق میکنه. بهت میگن: " آهای! همه داران میپرن تو چاه. تو چرا نمیپری؟!" *** ما در زمینی قابل اشتعال زندگی میکنیم . همیشه آتش هست. همیشه خانهها از دست...
-
چرا زنها زود پیر میشن؟!
شنبه 13 آذر 1395 15:01
زنها زود پیر میشن، میدونی چرا؟ چون عروسک بازی شونم جدیه، رو عمرشون حساب میشه. از دو سالگی مادرن. بعد مادر برادرشون میشن. بعد مادر شوهرشون میشن. باباشون که پا به سن میذاره ازشون پرستاری یه مادرو میخواد. گاهی وقتا حتی مادر مادرشونم میشن. من شوهر نکردم. ولی مادر مادرم بودم، مادر پدرم بودم، مادر برادرم بودم، تازه به...
-
تلخ ترین لحظه عاشقی
جمعه 12 آذر 1395 21:28
تلخ ترین لحظه عاشقی وقتی است که محبوبت را در آغوش می گیری اما نمی یابی اش، تنش در حلقه بازوان تو مانده اما خودش رفته است. تنگ تر می فشاری اش تا در آنچه از او مانده عصاره ای از حضورش به تنت بتراود، اما هرچه بیشتر می فشاری اش کمتر می یابی اش. در پیشت از پیشت رفته است، و خالیِ حضورش، حفره ای در حلقه بازوانت برجا نهاده که...
-
رهایی از دانستگی
سهشنبه 9 آذر 1395 14:12
نیاز به داشتن امنیتِ محض در روابط، ناگزیر منجر به غم، اندوه و ترس میشود. تلاش در جهتِ دستیابی به امنیت، خود دعوت به عدم امنیت است. آیا تاکنون در هیچ یک از روابطتان به امنیتی دست یافتهاید؟ اکثر ما در روابطِ عاشقانه نیاز به احساسِ امنیت داریم، یعنی به عبارتی نیاز به اینکه دوست بداریم و دوستمان بدارند. اما آیا تا...
-
داناییِ پریشان
یکشنبه 7 آذر 1395 22:27
باران خبر دانایی انسان رو آشفته میکنه و وقتی آگاهی کسی آشفته شد خود او هم در مانده میشه. داناییِ پریشان از جهل بدتره چون به هر حال در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست. مثلاً شما اگه بدونید دچار نوعی بیماری هستید که تا چند ماه دیگه میمیرید، چه احساسی خواهید داشت؟ کسانی احتمالاً حتی مایلند پولی پرداخت کنند تا...
-
همه چیز از دست خدا خارج شده؟!
شنبه 6 آذر 1395 09:19
ا گر با آن همه خلافی که انجام داده بودم موفق می شدم به بهشت بروم، آرزو داشتم فقط چند دقیقه، جلسه خصوصی با خدا داشته باشم. دلم می خواست بگویم ببین، من می دانم منظور تو این بود که دنیا و همه چیز را خوب بیافرینی. اما چطور توانستی اجازه دهی همه چیز این گونه از دست تو خارج شود؟ چه طور توانستی روی نظریه اولیه خودت درباره...
-
طلسم شوم
جمعه 5 آذر 1395 22:35
در خیابان های شهر راه می روم و به چهره ها، به حالت مردم، به اندامشان، به حرکات و به نگاه های بی رمقشان می نگرم. هر چه بیشتر نگاه می کنم بیشتر از خودم می پرسم: چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم: نقاب اندوه، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی. گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث...
-
کشف مهم!
پنجشنبه 4 آذر 1395 21:50
امروز کشف مهمی کرده ام. این کشف محصول سه ماه تفکر و مراقبه است. من به طرز غریبی، که این کلمات هرزه هرگز نمی توانند بگویند چه قدر، از این کشف هیجان زده ام. آن قدر که دلم می خواهد بروم بالای ساختمان این جا و فریاد بکشم. من امروز دریافتم که سرانجام همه، بی گمان همه و بدون هیچ استثنایی، خواهیم مُرد. من امروز این واقعیت...
-
خاصیت عشق
چهارشنبه 3 آذر 1395 19:10
تفرقه درونی نفس از آنست که هر دم مطلوب خود را در چیز دیگر می بیند و به هزار چیز دل می بندد و چون مطلوب او همه از عالم کون و فساد و در معرض فنا و زوالست در اضطراب دایم است و به هیچ روی او را جمعیت خاطر دست نمی دهد ... خاصیت عشق آنست که همه غمها و اضطراب متکثر عالم را در غم یگانه خویش غرق می کند و آن غم چون نقاب بر می...
-
اگر هستی شما تهی از عشق است ...
سهشنبه 2 آذر 1395 10:50
اگر هستی شما تهی از عشق است، هر کاری دلتان میخواهد بکنید؛ به جستوجوی همهی خدایان روی زمین بروید؛ دست به انواع اصلاحات و عملیات اجتماعی بزنید؛ بکوشید تا در وضع مردم فقیر تغییر و بهبود ایجاد کنید؛ وارد تشکیلات و فعالیتهای سیاسی بشوید؛ کتابها بنویسید، شعر و غزل بگویید و بنویسید؛ همه بیفایده است؛ شما یک انسان...
-
آیا واقعا عاشق هستید؟!
یکشنبه 30 آبان 1395 21:56
هنگامی که شما شخص عزیزی را که دوست داشتید از دست میدهید، برایش گریه میکنید. ولی آیا اشکهای شما بخاطر خودتان نیست؟ آیا واقعاً بخاطر کسی است که مرده است؟ آیا تاکنون بخاطر دیگران گریه کردهاید؟ آیا هرگز برای پسرتان که در جبههی جنگ کشته شده گریه کردهاید؟ واقعاً گریه کردهاید؟ آیا آن اشکها بهدلیل دلسوزی و ترحم به...
-
آیا ما تنها می میریم؟!
یکشنبه 30 آبان 1395 18:32
من همیشه به نظرم می رسید که مرگ از جمله پدیده هایی دراین عالم است که ما با کس دیگری نمی توانیم شریک شویم . یعنی همه ی ما ، تک تک ، به تنهایی می میریم . از اون تجربه هایی است که دیگران نمی توانند با ما مشارکت بکنند. اما شب گذشته خواب می دیدم که در حال احتضارم ، درحال مُردنم و در بستر مرگ نشسته ام و همینطور که به خودم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 آبان 1395 11:54
-خوب رویان آئینه می جویند تا صورت خود رادر آن بینند وخط وخالی برآن بیفزایند .از این آئینه هابسیار هست که آدمی روی خود را در آن نظاره کند و اگر دودو غباری بیند ، بشوید واگر نقصانی هست به کمال آورد ؛اما کجاست آن آئینه که چهره روح و جان خویش را در آن بنگریم و شکل و شمایل باطن خود را تماشا کنیم . (365 روز با سعدی –ص9)
-
عاشق نیستی!
یکشنبه 23 آبان 1395 09:55
نه ! عاشق نیستی مقابل محبوب ایستاده ای و خودت را تماشا می کنی ! *** نمی دانی پشت این لب ها چه حرف های ناگفته ای ست ! اگر عاشقی از لبان معشوق بگذر و به کلام معشوق دل بسپار رضا اسماعیلی
-
«خوشی» یا «رضایت»؟
چهارشنبه 19 آبان 1395 20:32
«خوشی» حالی است که زود می آید و زود می رود. «رضایت» مقامی است که دیر می آید و دیرمی پاید. «خوشی» دست می دهد، یعنی عاطفه ای انفعالی است. «رضایت» را اما باید به دست آورد، یعنی بودنی فعالانه است. انسان خوش، لزوماً از خودش و زندگی اش راضی نیست. می خندد، اما تهِ خنده اش طعم گس ملال و افسردگی است. «خوشی» اندوه را می زداید،...
-
شیدایی
سهشنبه 27 مهر 1395 12:59
ش یدایی ردای برهنگی فکندن است بر پیکر وجود اگر در اندیشۀ آزرمی پرهیز کن! سعید پونکی
-
حسرت گندم
جمعه 16 مهر 1395 19:23
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم بودم و یک حس عفیف من خودم بودم و یک شوق لطیف من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گرچه در حسرت گندم پوسید من خودم بودم و آن پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود و خدا میداند بی کسی از ته دلبستگی ام پیدا بود من نه عاشق بودم و نه آلوده ی افکار پلید من به دنبال...
-
هیچکس بد نیست
جمعه 16 مهر 1395 16:40
در بدترین ما آنقدر خوبی هست و در بهترین ما آنقدر بدی هست که هیچ یک از ما را شایسته نیست که از دیگران عیب جویی کنیم ... شکسپیر
-
حسرت
جمعه 16 مهر 1395 15:28
میخواهم حدّاقل یک نفر باشد که من با او از همه چیز همانگونه حرف بزنم که با خودم حرف میزنم./ ابله ، داستایوسکی آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای، از این آشفته ام که دیگر نمی توانم تو را باور کنم نیچه/ .
-
ویژگی رابطۀ عاشقانه
پنجشنبه 15 مهر 1395 21:26
صرف کشش فیزیکی را نمیتوان رابطه عاشقانه دانست . رابطه عاشقانه در بستر گفتوگو، همنشینی، خاطرات مشترک و مفاهمه شکل میگیرد و میبالد. افراد رفته رفته با یکدیگر جهان مشترکی میسازند، و در این جهان مشترک چندان به هم درآمیخته و نزدیک میشوند که رفته رفته به تعبیر رابرت نوزیک، یک «ما» میآفرینند./ دکتر آرش نراقی
-
پینوکیو!
پنجشنبه 15 مهر 1395 15:06
چه خوب است که دروغ های مان، شکل ما را دگرگون نمی کند، چون در آن صورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم و چه خوب و دلپذیر است که گناهانمان پیدا نیستند وگرنه مجبور بودیم هر روز خودمان را بشوییم ... فدریکو گارسیا لورکا
-
عشق و شهوت
پنجشنبه 15 مهر 1395 08:40
عشق راحت دلهاست همچون آفتاب درخشانی که از پس باران رخ می نماید و شهوت همه تشویش و آشوب است همچون طوفانی که از پی آفتاب نمایان می شود بهارِ خوش روىِ عشق، مدام تازه و باطراوت است اما زمستان عبوسِ شهوت با شتاب از راه مى رسد در حالى که تابستان هنوز به نیمه نرسیده است عشق هیچگاه با سیرى و بیزارى و اشباع همراه نیست در جایى...
-
قفس تن
پنجشنبه 15 مهر 1395 00:01
در خاموشی شب بلبل بانگ برداشت و آواز شبانه اش به عرش خداوند رسید خدا نغمه بلبل را شنید و به پاداش آن در قفسی زرینش کرد و به او روح نام داد از آن پس مرغ روح در قفس تن زندانی است ولی همچنان گاه و بیگاه نوای دلپذیرش را سر میدهد گوته
-
حال یا گذشته یا آینده؟
سهشنبه 13 مهر 1395 21:22
زندگی از سه جزء تشکیل شده است:آنچه بوده ، آنچه هست و آنچه خواهد بود. بیائید تا از گذشته برای حال استفاده کنیم و در حال چنان زندگی کنیم که زندگی آینده بهتر باشد. شکل دادن به زندگی وظیفه خودمان است به صورتی که آنرا بسازیم ، این بازسازی مایه زیبایی و یا مایه شرمساری ما می شود / ویر
-
ساده و سخت
سهشنبه 13 مهر 1395 21:12
ساده ترین کار جهان این است که خود باشی و سخت ترین کار جهان این است کسی باشی که دیگران می خواهند دیل کارنگی
-
جهانِ اندوهگین
سهشنبه 13 مهر 1395 21:11
در مسیر بشریت خدایان ، مذاهب و کیش های گوناگون دیده ایم حال آن که هنرِ مهربان بودن ، تنها چیزیست که این جهانِ اندوهگین نیاز دارد ... " ویلکاکس "
-
تاج خرسندی
سهشنبه 13 مهر 1395 21:07
تاج من بر سرم نیست تاج من در قلب من جای دارد که الماس و فیروزه آن را نیاراسته و از دیده ها پنهان است . تاج من خرسندی من است که به ندرت پادشاهی را از آن بهره داده اند شکسپیر